نخبه....شعاری سنگین
تر از توان بلوچ
در طی این مدت دوستانی در خصوص نخبگان و آسیب شناسی این گروه در
اجتماع بلوچ؛ مطالبی را بیان نموده اند که جای تامل و بحث دارد. این امیدواری
بزرگی برای جامعه تحصیلکرده بلوچ خواهد بود که لااقل کسانی برای بهتر شدن راه0؛
قرار است خاربنه ها را برکنند؛ و برای این مهم نمیتوان از کنار چنگگ و تیغ نقد و
اصلاح؛ حتی اگر تیز و برنده باشد هم گذشت.
راستش برای من همیشه این نخبه و نخبه شدن سوال انگیز بوده است. آیا ما
میتوانیم از نخبه داشتن در اجتماع خویش سخن برانیم ؟ اصلا این موجود چگونه ساختاری
باید داشته باشد تا بهتر بشناسیمش؟ دوست عزیزم آقای دانش؛ حاضران در عرصه دانشگاه
را نخبه مینمامد. پس محل زیست این گونه نایاب؛ دانشگاه میباشد و قرار است این
عزیزان از آبشخور درس و دانشگاه نخبه ببار آیند و پروار بندی فکریشان آنجا قرار
است صورت پذیرد.اما سوال اینجاست که آیا صرف داشتن مدرک دانشگاهی میتواند این
گزینش گروهی را رقم بزند؛ یعنی با پاس کردن واحدهای دانشگاهی این مهم صورت
میپذیرد؟ من مطمئنم که آقای دانش هم این کلام منظورشان نبوده است! دوستانی بوده
اند که در زمان حضور ما در دانشگاه هیچگاه ندیده ایم این عزیزان برای مطالعات
جانبی و غیر واحدی تلاشی داشته باشند و تمام زحمتشان کسب معدل الف شدن دانشگاه بوده
است ولاغیر و در حال حاضر به صرف دکترا و کارشناس ارشد بودن؛ شده اند صوفی و درویش
این بازار تاثیر و تاثر بر جامعه. متاسفانه ما توانسته ایم بدون پاس کردن درس
نخبگی؛ یعنی شکل گیری گفتمانی همتراز دیگر قومیتهای ایرانی؛ صاحب این عنوان شویم.
تنها کسانی تاثیر گذارند که ریئس و استاد دانشگاه و مسئول فلان اداره باشند.
سخن دیگر اینکه آیا نخبه را باید همیشه پس میز ریاست فلان پست و مقام
جستجو کرد؟ یعنی در دیگر جوامع تعریف از نخبه
فقط رئیس بودن و ریئس شدن است؟ و برای تاثیرگذار بودن بر قوم و قبیله و
اجتماع فقط باید به آهن ربای قدرت آویزان شد؟
نخبه فقط در چارچوب وزنه های
قدرت سیاسی معنا پیدا میکند؛ که نخبگان دیروز این سعی و تلاش را داشته اند؟
من که میگویم این کج اندیشی بزرگی در طریقه تاثیر گذاریست. یک اجتماع
موفق باید در تمام ابعاد؛ رشد انسانهای دگر اندیش و خاص را داشته باشد. قوم بلوچ
در زمینه ادبی چند نفر انسان موفق و صاحب کرسی ادب و ادب پروری دارد که فردای روز
بتواند در خصوص ادبیات این قوم وزنه ای تاثیر گذار به حساب آید؟
در زمینه هنر وپویندگی روح این قوم چند هنرمند صاحب سبک و اصول به
عرصه تاثیر و تاثر گام نهاده اند؟
بعد از 30 سال رفت و آمد از در دانشگاه های مختلف کجای تاریخ و
تاریخنگاری این قوم تکانی به خودش برای ارتقای فهم تاریخی به خود داده است؟ به غیر
اینکه همه آمده اند و وزنه ای سنگین از افتخار و بزرگی مردان این قوم به پای این
اجتماع لنگان زده اند و رفته اند؛ دریغ از اندکی فهم برای توشه آینده!
متاسفانه ما مردم بلوچ در تربیت فرزندانی بزرگ اندیش و بزرگ کوتاهی
میکنیم. ما همیشه گام بر جا پای اشتباه گذشتگان بدون نقد منصفانه گذاشته ایم. در
زمینه افزایش ظرفیت های شخصیتی و فکری فرزندانمان هیچ تلاشی نکرده ایم.انگار فکر
کردن به تربیت یک نسل از دوران کودکی مقوله ای غیر قابل شناخت برای این قوم
میباشد!
نخبه از نظر ما آنانی شده اند که خوب سخن بگویند و خوب لباس بپوشند؛
خوب زندگی کردن و خوب اندیشیدن حلقه گمشده این باروری اجتماعیست. خلاصه کلام اینکه
ما دارای نخبگانی نیم بندیم....چون همیشه نیم بند اندیش بوده ایم......
به قول دوست عزیزم آقای دانش
نخبگانمان آنگاه که نتوانند به خواسته های قوم و قبیله شان پاسخ دهند در دایره
هزارتوی بورکراسی اداری خلوت نشین این دیگ هزار جوش میشوند. این بدان دلیل است که
راه را اشتباه رفته اند و هنوز هم بر همان تجربه غلطشان هست که آدرس غلط به نسل
های آینده میدهند........ما فقط نخبه سیاسی نمیخواهیم...در پایان بگویم دوستان؛ ما
نخبه نیم بند نمیخواهیم............